وبلاگ ایرج اعتمادی

متن مرتبط با «محمدزاده» در سایت وبلاگ ایرج اعتمادی نوشته شده است

آن تابستان سرشار از توصیفات درخشان است/حامد محمدزاده

  • نگاهی به رمان آن تابستان اثر ایرج اعتمادیحامد محمدزاده رئیس انجمن شعر قشمحامد محمدزاده شاعر و رئیس انجمن شعر قشم، در یادداشتی بر رمان آن تابستان اثر ایرج اعتمادی، داستان را از نظر زبان و محتوا تحلیل و بررسی کرده که در ادامه می‌خوانیم. آخرین رمان بلندی که خوانده‌ام برمی‌گردد به رمان کلیدر در حدود بیست و پنج سال پیش و به زمانی که هنوز ارتباطم با داستان ادامه داشت و یک‌سره به دنیای شعر نپیوسته بودم و بعد از آن گاه‌گداری هم اگر داستانی خوانده‌ام یا داستان کوتاه بوده است و یا داستان‌هایی که توسط نویسندگان هم‌زیستگاهم در قشم تحریر شده‌اند که گمان نمی‌کنم مجموع آنها هم از دو برابر انگشتان دست طی این همه سال بیشتر شده باشد، بطور کلی شعر به گونه‌ای اوقات ازآدم را تسخیر و به زیر پر وبال خود کشیده است که پرداختن به هر کار نوشتاری دیگری آنقدر برایم سخت شده که مرا به یاد کودکی‌ها و از دست دادن فرصت  نوشتن مشق‌های شبانه‌ام می‌اندازد. با این‌حال و با همه‌ی این‌ها نمی‌شد و نمی‌توانستم چشمم را به روی همه‌ی کارهای ارائه شده توسط معدود نویسندگان ساکن قشم ببندم، به‌ویژه اگر آن کار توسط کسی نوشته شده باشد که در عرصه روزنامه‌نگاری اسم و رسمی هم بهم زده باشد.اولین کتاب داستانی که تحت عنوان پسر ناخدا ابراهیم از این نویسنده خواندم شاید نزدیک به ده سال پیش باشد؛ تجربه‌ای که به نظر من هنوز نویسنده  بین نگارش داستانی وقایع و نگارش ژورنالیستی آن در حالت تعلیق قرار داشت، نخواسته بود و یا نتوانسته بود مرزبندی بین این دوشیوه نگارش را تا به انتها رعایت کند و علیرغم شیوایی و جاذبه اکثر بخش‌های آن اثر، قسمت‌های پایانی به دلیل گرایش غالب به سمت وقایع‌نویسی به ارزش کار آسیب وارد کرده  بود.دوم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها