وبلاگ ایرج اعتمادی

متن مرتبط با «رمان» در سایت وبلاگ ایرج اعتمادی نوشته شده است

چو از آبش برون آری بمیرد وفا داری ز ماهی باید آموخت/نگاهی به رمان پسر ناخدا/محمدرفیع طاهری

  • نگاهي به رمان پسر ناخدا اثر ايرج اعتماديچو از آبش برون آری بمیردوفا داری ز ماهی باید آموخت✍️محمدرفيع طاهري؛ روزنامه ندای هرمزگان/ پیوند کرانه (ساحل) ‌نشینان با دریا را هیچ خیزابه‌یی (موجی) نمی‌تواند بگسلد و "آبخَست" (جزیره) نشینان پیوندشان با دریا از آنان هم  پایدارتر و پیمانشان استوارتر است چون کرانه نشین بر لب دریا پشتش به خشکی گرم‌است و خشم و خروش دریا برای او مانند یک شوخیِ  با مزه دیدنی‌ست ولی "آبخَست" ‌نشینان که خورشیدشان از دریا بر می‌آید و در دریا فرو می‌نشیند خاور و باختری جز دریا ندارند و بودن و زیستنشان به دریا وابسته است.بیش از هر چه به ماهی می مانند.این‌که گفته‌اند؛(چو از آبش برون آری بمیردوفا داری ز ماهی باید آموخت)باید در بارهء آبخَست‌نشینان گفته باشند که در نگاهشان همه‌چیز به رنگ دریاست.زمین و آسمان و کوه و در و دشت همه آبی‌اند و آبی‌رنگ. گم شدن در کوه‌های "عمان" و چند شبانه روز در گرمای توانفرسای آن‌جا تشنگی کشیدن و از پا درآمدن و مردنِ یکی‌یکیِ همراهان، درست مانند در دریا افتادن و با خیزابه‌ها سینه‌به‌سینه دست و پنجه نرم کردن و گم شدن و جز آب دریا و آبیِ آسمان هیچ‌چیز و هیچ‌جا را ندیدن و در آب فرو رفتن و ناپدید شدن یکایک همراهان است.داستان دلنشینی‌ که نویسندهء چیره‌دست و هنرمند جناب "ایرج اعتمادی" (که اگرچه در آبخَست زاده نشده ولی سالیان دراز زیستن در آبخَست او را چنان با فرهنگ آبخست آشنا و دلبسته کرده‌است که نگاهش به زندگی جزیره تی‌ست) از زبان "دلا محه بلال" داستان سُرایی و در هشتاد و شش صفحه مرزبندی‌ کرده است.جابه‌جا به ناهنجاری‌های زندگیِ آبخست‌نشینان پرداخته، اندوه خود را از این‌که (به چوک جزیرتی کار نیست، مگر دبی) مانند زبانزد، سر زبان آم, ...ادامه مطلب

  • نگاهی به رمان آن تابستان؛ جمله به جمله آن تابستان را زندگی کردم/فریبا نیک‌نام

  • به گزارش خبرگزاری موج هرمزگان، فریبا نیک‌نام دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ایران‌شناسی، در یادداشتی اختصاصی به نقد و بررسی رمان آن تابستان پرداخت و در این باره نوشت: در چند دهه اخیر، و در واقع بعد از داستان "بوف کور" صادق هدایت، رمان فارسی پا به دوران بلوغ خود گذاشت تا جایی که امروزه مردم به آثاری چون "سووشون"، " شازده احتجاب"، " همسایه‌ها" و... همچون آثاری کلاسیک می‌نگرند. اما شاید بتوان دوره‌ی دیگری هم برای شکوفا شدن رمان فارسی در نظر گرفت و آن شروع رمان‌نویسی در میان نویسندگانی است که با تسلط کامل و آگاهی درباره چند و چون رمان فارسی و کلاسیک، قدم در راه نوشتن رمان با نگاهی بومی‌گرایانه و برخاسته از فرهنگ بومی منطقه خویش نهادند.در جای‌جای ایران، نویسندگان با تکیه بر فرهنگ و زبان بومی خود به خلق آثاری پرداختند که هر کدام را شاید بتوان به عنوان شاهکار ادبی منطقه و فرهنگ آن، و حتی، رمان فارسی به شمار آورد.متاسفانه رمان‌نویسی در گستره‌ی زبان اَچُمی کمی دیرتر از دیگر مناطق ایران شکل گرفته است که دلایل آن در این نوشته نمی‌گنجد. اما با ظهور داستان‌هایی از نویسندگان این گویش کهن فارسی، اکنون نویسندگان توانایی را می‌بینیم که نوشته‌هایشان توان رقابت با شناخته‌ترین رمان‌های فارسی را دارد.در این میان یکی از رمان‌هایی که اخیراً خوانده و جمله به جمله آن را زندگی کرده‌ام، رمان " آن تابستان" نوشته  ایرج اعتمادی است. رمانی که با ساختار زبانی خاص خود، برگرفته از فرهنگی است که نویسنده در آن بالیده و با نگاه عمیق و باوری که از نوشته پیداست آن را به رشته تحریر در آورده است.این رمان با توجه به ویژگی‌های رمان فارسی نه تنها در این منطقه که در تمام گستره‌ی زبان فارسی , ...ادامه مطلب

  • لزوم ارتقاء فرهنگ سلامت در جامعه/ بازگشت اعتماد عمومی به حوزه بهداشت و درمان قشم

  • مصاحبه اختصاصی هفته نامه‌ صدف و ندای جزیره با دکتر حمید رضا بهزادی رئیس شبکه وبلاگ بهداشت کلمه و وبلاگ درمان کلمه شهرستان قشم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها