ایرج اعتمادی: تعطیلات اخیر که متقارن شد با آب و هوای بهاری جزیرهی قشم، بیاغراق شور و نشاطی در بازارها ایجاد کرد و بعد از مدتها توانست لبخندی بر لبان خشک بازاریان بنشاند؛ و بیش از آن شاید مدیران منطقه آزاد را شاد کرد.
این موضوع تا چه اندازه میتواند به طرح جدید افزایش یک میلیون گردشگر ارتباط داشته باشد یا نداشته باشد، مهم نیست. طرح افزایش یک میلیون گردشگر چه پیامی برای قشم دارد؟ میخواهد قشم را به چه سمتی ببرد؟ این طرح چرا و چگونه شکل گرفت و قرار است منشا چه تحولاتی در قشم باشد؟ آیا این طرح موفق خواهد شد، قشم را و مردم و بازاریان را نجات دهد؟ همه اذعان داریم که بازارهای قشم دوران رکود سختی را پشت سر گذاشته است و حتی هنوز در گیر و دار آن است. این، درد مشترک همه است؛ کسبه، بازاریان و مدیران منطقه آزاد؛ که ضربان همه حتی منطقه آزاد به تجارت بسته است. رونق بازار همه را نجات میدهد همانطور که رکود همه را با خود میبرد؛ قشم به مثابه کشتی بزرگی است که همه مسئولین منطقه آزاد و بازاریان و کسبه در آن – یک کشتی- نشستهاند، و سرنوشتشان به همدیگر بسته است. این رکود از کجا آمد که اینگونه چمبره زد بر بازار قشم، و همه را تکان داد؟ عوامل متعددی را میتوان برشمرد، اما شاید یکی از اصلیترین عوامل این رکود- جدای از بحران اقتصادی جهانی و حتی رکودی که در کشور با آن مواجه بودیم- قشم متاثر از رویش مجتمعهای تجاری بود که در سالهای گذشته مجوز ساخت و ساز گرفته بودند و 12هزار واحدتجاری قشم ناگهان به 25هزار واحد افزایش یافت؛ تا جایی که سازمان منطقه آزاد از سه سال پیش دیگر مجوز تجاری جدید صادر نکرد که بلکه از بحرانی که میرفت قشم را نابود کند، جلوگیری کند.
ساختار اقتصادی قشم محصول سیاستهای سالیان گذشته است که ناگزیر دامنگیر دولت تدبیر و امید در قشم شده است. اما دغدغه شبانهروزی برخی از مدیران در سازمان منطقه آزاد منجر به ارائه بستهای اقتصادی و تجاری شد که امیدوارند قشم را نجات خواهد داد. این طرح در بهمن94 رونمایی شد و به حدی خلاقانه وکاربردی بود که ایدهپردازان و طراحان آن، پاداش یک ماه حقوق از سوی مهندس حمیدرضا مومنی مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم دریافت کردند. اگر این طرح به راستی قشم را از این وضعیت نجات بدهد، برای همیشه در کنار این طرح یک نام فراموش نخواهد شد و آن نام مهندس سعید بنیعامریان مدیر وقت برنامه و بودجه سازمان منطقه آزاد به عنوان مغز متفکر این طرح است که در کنار حمیدرضا صادقی، محمد یابنده نیا، عابدین سعادت، زهرا مختاری و سیمین شکوهی در اذهان خواهد ماند.
بنیعامریان متولد ۱۳۴۸شهرستان سنقر در استان کرمانشاه است؛ دیپلمش را همانجا گرفت و برای ادامه تحصیلات به دانشگاه صنعتی اصفهان رفت و مهندسی صنایع خواند.
علاوه بر این، کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه آزاد در قشم گرفت، او از مدیران با سابقه و متخصص در سازمان منطقه آزاد قشم است که از آبانماه 76 جذب این سازمان شد. بنیعامریان در قشم ازدواج کرد. او از همان ابتدا در کار برنامهریزی و طراحی بوده، و پلهپله از کارشناسی تا مقاطع بالاتر ارتقا یافته است. بنیعامریان که در زمان تنظیم طرح، مدیر برنامهریزی و بودجه سازمان منطقه آزاد بود در حال حاضر به عنوان سرپرست معاونت توسعهی مدیریت در سازمان خدمت میکند.
اگرچه این طرح با گذشت دو سال، به هر دلیلی مسکوت ماند، اما اخیرا با انتصاب دکتر تراب ذاکری به عنوان مدیر اجرایی طرح افزایش یک میلیون گردشگر از سوی مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، وارد مرحله اجرایی شده است، و این میتواند خبر خوبی باشد. دراین مصاحبه سعی میکنیم به همه سوالات شما پاسخ بدهیم، از چیستی و چگونگی این طرح تا قابلیتهای اجرایی آن، در گفتوگو با کسی که میتوان گفت صاحب این طرح است و همه مسائل، چالشها و راهکارهای آن را بررسی کرده است. بنیعامریان در این مصاحبه به ما خواهد گفت که این ایده از کجا شکل گرفت؟
بررسيهاي اقتصادي قشم و مطالعه روندهاي داخل كشور، گروهی در مدیریت برنامهریزی و بودجه سازمان منطقه آزاد بر آن داشت تا قشم را که در سالیان گذشته به هر دلیلی از مسیر اصلی خود خارج شده بود، از بنبست خارج کنند. این گروه در ابتدا به دنبال راه چارهای برای اقتصاد قشم و بازارهای قشم بودند. آنها اگرچه معتقدند که این ساختار اقتصادی، محصول سیاستهای سالهای گذشته است، اما باید کمک کرد، و اقتصاد قشم را از زمین بلند کرد.
مناطق آزاد در دنیا متمرکز بر صنعت است و تجارتی که به خدمت صنعت میآید. مناطق آزاد به خاطر تسهیلات ویژه گمرکی و معافیتهای مالیاتی با استقبال سرمایهگذاران مواجه است. منطقه آزاد نه مسئولیت اداره جزیره که به لحاظ قانونی مسئولیت کلان اقتصادی، ایجاد زیرساختها و تسهیل کسب و کار را دارد.
بنیعامریان به عنوان تئوریسین این طرح درباره شکلگیری ایدهی اولیه طرح به ما میگوید:
ما وقتی وضع درآمد هزينه سازمان و جريان اقتصادي قشم را مطالعه كرديم، نگران شدیم که بازار دارد به ركود کشیده میشود. حقيقت اينكه مشاهده وضعیت بازار برای ما هم اتفاق خوشایندی نبود، این چیزی است كه ما احساس كرديم لازم است کاری بکنیم.
در این زمینه مطالعاتی انجام دادیم و بررسی کردیم كه چگونه میتوان وضع بازارها را عوض کرد و يك شوكي به آن وارد كرد و اين روندي كه رو به افول ميرود را نجات داد.ما در این مطالعه دنبال این بودیم که ببينيم چه چيزي اقتصاد قشم را نجات ميدهد.
صنعت در قشم شرایط خاصی دارد؛ نیازمند زیرساخت لازم، کارآمدی سرمایه در حوزه مرتبط، بازار صادراتی و بازار فروش است.
به طور مثال: وضعیت ساخت و ساز مسکن در قشم به سقف خود رسیده بود و تولید مسکن بیش از نیاز جمعیت بومی بود. باید به دنبال سرمایهگذاریهایی میرفتیم و به سمتی حرکت میکردیم که سرمایههای موجود در قشم از این مسکن استفاده کنند یا اینکه تولید را در این زمینه متوقف کنیم و قبل از اینکه تحول جدیدی ایجاد شود، دیگر ساختمانی در قشم ساخته نشود.
يك زماني در مسکن و هم تجارت در قشم جهشی ایجاد شد و این دو همدیگر را تکمیل میکردند و هر چند در کنار آن در حوزه گردشگری اتفاقات خوبی افتاده است ولی در قشم با این روند به مشکل بر میخوریم.
ما در حال حاضر 13هزار واحد تجاری قابل بهره برداری در قشم داریم. در کنار آن، ما 12هزار واحد تجاری در حال ساخت داریم، از سویی به لحاظ ورود مسافر، روزانه به طور میانگین چهار هزار نفر وارد قشم میشوند؛ منهای تردد بومیان، میتوان گفت روزانه سه هزار نفر مسافر و توریست به جزیره میآید.
13 هزار واحد تجاری در قشم داریم، اگر اين سه هزار نفر توريست و گردشگر بخواهند خرید کنند سرانه هر مغازه چقدر است! يعني يك گردشگر چند تا مغازه ميتواند برود؟ هر مغازه به چند نفر میرسد؟ اینها را که مطالعه کردیم دیدیم آمار خطرناکی است و باید کاری کرد! اگر کل واحدهای تجاری در حال ساخت نیز آماده شوند، با 25هزار واحد تجاری در جزیرهی قشم مواجه خواهیم شد، آنوقت تکلیف چیست؟
25هزار واحد تجاری كه ما مجوز دادیم و در قبال آن مسئولیت داریم و باید کنترل میکردیم، مدیرعامل کنونی سازمان که الان هستند، مسئول این وضعیت نبودهاند، کسانی دیگر این کارها را کردند، نمیخواهم کسی را متهم کنم ولی باید مطالعه و کنترلی میشد، کنترل نظام بازار یکی از وظایف دولت است.
پس سازمان منطقه آزاد که نماینده عالی دولت در قشم است باید اینکار را بکند؛ به هر روی، حالا این اتفاقات افتاده، یعنی در گذشته بیش از آن که حجم تجارت قشم جواب بدهد، اجازه داده شده واحدهای تجاری ساخته شود. مجتمعهای دیگری در قشم داریم که به زودی افتتاح خواهند شد و خیلیهای دیگر که در حال ساخت هستند بالاخره اینها با هدف بهرهبرداری ساخته میشوند، هیچ معلوم نیست 25هزار واحد تجاری چگونه باید پر بشود و یا یک گردشگر که به قشم میآید به چند تا از اینها میتواند سر بزند!
این مطالعات و بررسیها باعث شد که ما طرح افزایش یک میلیون گردشگر را پیگیری کنیم.
ما فکر کردیم اگر در سال بتوانیم یک میلیون نفر مسافر را اضافه کنیم جوابگوی این حجم تجارت در قشم خواهیم بود؛ به کمک نرم افزار AHP– که یک نرم افزار در حوزه تصمیمگیری است - بررسی کردیم که ما کدام بخش را حرکت بدهیم و این روند تسریع یابد.
آیا در بخش مسکن تزریق کنیم؟ آیا به سمت صنعت برویم؟ یا گردشگری و... آیا کدام بخش بهتر است و زودتر جواب میدهد؟ و هزینههای کمتری بر ما تحمیل میکند؟ که بتوان روی آن بخش بهتر کار کرد.
با این هدف که اگر ما در سال بتوانیم یک میلیون مسافر که واقعا مسافر باشد -جدای از بومیان و کسانی که برای کارهای روزمره تردد میکنند- وارد جزیره کنیم، تعداد مسافران ما دو برابر خواهد شد، یعنی چهار هزار نفر فعلی به روزانه هشت هزار نفر افزایش مییابد و به همین تناسب سرانه ما افزایش خواهد یافت، و باعث میشود بازار از حالت رکود خارج شود.
با چه چالشهایی در این طرح مواجه بودید؟
در این بین مسائل دیگری نیز مطرح بود و اینکه آیا رونق دادن به این بازار در کلیت خوب است؟ آیا باعث مسایل دیگری نمیشود؟ تا کی میشود این کار کرد؟ ایا زیر ساخت آن وجود دارد؟ در قدم بعدی این مسائل را بررسی کردیم و نتیجه این شد که این طرح را ارائه دادیم.
حالا این سوال مطرح میشود که چه جوری مسافر را به قشم بیاوریم؟ مسافر برای چه به قشم بیاید؟ ما در قدم بعدی خود به این نتیجه رسیدیم که گردشگری راه نجات تجارت قشم است؛ چون تجارت به خودی خود محرکهای لازم را ندارد، ما در مطالعاتی که در ایام عید انجام میدهیم، میبینیم که مسافر قبلا بهخاطر خرید ارزان میآمده قشم، دیدیم که این گرایش به چیزهای دیگری کشیده میشود فرض کنیم سالهای اول در پرسشنامه ۷۰یا 80درصد میگفتند برای خرید ارزان میآیند، در سالهای بعد این گرایش کمتر شده و پاسخ دادهاند که برای جاذبههای طبیعی یا فرصتهای گردشگری یا مثلا فرض کنید برای ورزش و تفریحات دریایی به قشم میآیند.
دیدیم گرایشها به سمت دیگری میرود؛ این موضوع به لحاظ کلیت گردشگری خبر خوبی است.
ولی اینکه این وضعیت در قشم که قبلا تجارت محور بوده، کمرنگ میشود، باید کاری برایش کرد.
چون بالاخره افرادی سرمایهگذاری کردهاند، شاید کمترین مغازه صد میلیون تومن ارزش داشته باشد، کسی میآید ولو حداقل ده تومن، یا بیست تومن اجاره میکند و کالایی عرضه میکند، یک خانواده از اینجا ارتزاق میکند. اگر زمینههای رونق بازار به وجود نیاید، این مغازه تعطیل میشود، هر مغازهای محل ارتزاق یک خانواده است یعنی حداقل چهار نفر از گردونه معیشت حذف میشوند.
نشستیم فکر کردیم -بعد از این که نتیجه گرفتیم که گردشگری محور توسعهی کسب و کار فعلی در قشم است- فرض کنیم کسی که به قشم میآید، مثلا ساختمانی ساخته میشود و ارزان است، ساختمان بخرد یا فضای صنعتی خوب است بیاید به صنعت ورود کند یا هر کسب و تجارتی؛ باعث رونق هتل میشود، باعث رونق رستوران میشود، اینها همه خود به خود درونزاست، خودش تولید میکند.
به اینجا که رسیدیم مباحث دیگری شروع شد؛ اینکه چگونه یک میلیون مسافر جذب کنیم، چگونه بیاوریم و در کجا اسکان بدهیم؟ آیا اصلا به تعداد این حجم مسافر تخت اقامتی داریم؟ چون قرار نبود این مسافر دیگر در چادر زندگی کند، قرار بود برود هتل؛ قرار نبود خودش پخت و پز کند، قرار بود یک تحرکی به بخش خدمات بدهد.
در این مرحله، طرح را جلو بردیم. زیر ساختها را بررسی کردیم که آیا چند تا هتل داریم و چند تا هتل در حال ساخت داریم؛ هواپیما چی داریم، قایق چی داریم، چکار باید بکنیم؛ همهی اینها در طرح دیده شده است؛ طرح، طرح کاملی است.
بعد از زیرساختها، این سوال پیش میآمد که مردم چرا باید به قشم بیایند؟ چرا کیش یا بندرعباس نروند؟
باید مشوق ایجاد بکنیم. مشوقها را با استفاده از بازاریابی شبکهای طراحی کردیم. با نرمافزار یک سیستمی را طراحی کردیم که هر کسی، گروهی را به قشم بیاورد ذینفع میشود با طراحی کارت ویژه به ازای خرید مسافر، درصد مشخصی به حسابش پول واریز میشود.
چگونه این بخش از طرح قابلیت اجرایی پیدا میکند؟
زمانی که کسی به قشم میآید پولش را به آن کارت واریز میکند، به ازای خریدی که میکند پورسانت آن به کسی تعلق میگیرد که او را به قشم آورده است.
شاهکلید قضیه اینجاست، ما باید یک تقویمی برای جزیره درست کنیم تقویم ۳۶۵روز؛ این سوال مطرح بود که چه کسی این تقویم را بسازد؟ این طرح را اصلا چه کسی باید اجرا کند؟ ذینفعان این طرح چه کسانی هستند؟
تمامی مردم قشم از کاسبان، ادارات و نهادها و... همه باید دخیل باشند. این، طرحی نیست که ما خودمان را کنار بکشیم و فقط نظارهگر باشیم؛ ما اعتقاد داریم که همه توی یک شناور یا یک کشتی نشستهایم؛ اگر این کشتی سوراخ بشود شک نکنید همهمان غرق میشویم و این خطرناک است.
همه گروهها را جمع میکنیم و برای همه صحبت میکنیم که همه شما در این طرح هستید و توجیه میکنیم که قرار است چه اتفاقاتی در قشم بیفتد.
ما تمام ظرفیت اقتصادی قشم را مطالعه کردهایم مثلا ظرفیتهای گردشگری؛ ما ۱۰تا سالن داریم؛ آیا میتوانیم در این سالنها مسابقات کشوری برگزار کنیم؟ چرا نشود! فرض کنید با معاون وزیر آموزش و پرورش یک قرار داد میبندیم که مثلا در دو مقطع دبیرستان و راهنمایی پسران یا دختران، مسابقاتی در زمینه رشتههای ورزشی که در قشم است برگزار کنند؛ 20 هزار تا 30 هزار نفر از این طریق به قشم میآیند.
فرض کنید مسابقات والیبال قهرمانی کشور در مقطع دبیرستان در قشم برگزار شود؛ از31 استان کشور به قشم میآیند. به طور مثال 600 یا 700 نفر برای مدت چهار روز به قشم میآیند. یا مسابقات بسکتبال و هر رشتهی ورزشی دیگر... مثلا در تقویم، روز 8مهرماه بشود مسابقات والیبال قهرمانی کشور در قشم؛ مثلا ۱۰۰ نفر آمدند، همینطور کم کم افزایش مییابد و میشود یک اتفاق در حوزه گردشگری و تجارت.
در بخشهای دیگر هم به همین صورت؛ مثلا به سراغ دانشگاههای کشور میرویم، همایشها، مسابقات و سمینارهایشان را در سالنهایی که در قشم داریم برگزار میکنیم. و در تقویم قشم برای هر سال میگنجانیم.
برای هر کدام از این اتفاقات یک مسئول میگذاریم؛ وقتی هر یک از این مسافران با کارت طراحی شدهی ما خرید میکنند، پورسانت خرید این مسافران به مسئول مربوطه تعلق میگیرد.
به طور مثال یک مشوق دیگر: فرض کنید با یک بانک مذاکره میکنیم که اگر ما یک میلیون نفر به قشم بیاوریم به آنها میتوانید وام بدهید؟ ممکن است بانک به وزارتخانه مربوطه وام بدهد. آن وقت یک تفاهمنامه بین ما با –فرض کنید- کانون بازنشستگان کشوری، وزارت نفت، نیرو و... –فرقی نمیکند- منعقد میکنیم.
آنوقت منطقه آزاد یک طرف قضیه است و معاون مالی اداری وزارتخانه یک طرف دیگر؛ آژانس یک طرف قضیه است و بانک مربوطه هم یک طرف دیگر این قضیه؛ بانک به وزارتخانه پول پرداخت میکند، تضمینش هم با وزارتخانه است، بهرهی بانکی را هم دریافت میکند.
آنوقت کانون بازنشستگان، یا هر وزارتخانهی طرف قرار داد، این مبلغ را به تمام شعبات سراسر کشور توزیع میکند که هر کسی به قشم سفر کند مثلا یک میلیون تومان وام دریافت میکند. آنوقت مسافرانی که به قشم میآیند، خرید میکنند. وقتی این اتفاقات در قشم شکل بگیرد و در تقویم 365 روزهی قشم گنجانده شود آژانسداران، هتلداران و... همه وارد قرارداد و مذاکره با وزارتخانههای مربوطه میشوند.
هر کسی که میخواهد به قشم سفر کند ابتدا به این تقویم نگاه میکند، به طور مثال: اگر اهل ورزشهای دریایی است، روزی که در قشم این مسابقات برگزار میشود، به قشم میآید و از این طرف مسئول مربوطه نیز به این تقویم نگاه میکند و برنامهریزیهای مربوط به مسافرانی که قرار است به قشم بیاورد، انجام میدهد.
مسئول مربوطه چه تکلیفی دارد چگونه باید برنامهریزی کند؟
مسئول مربوطه میتواند برنامههای وزراتخانهها را بررسی کند و ببیند در سال چند سمینار یا همایش برگزار میکنند؛ آنوقت در زمانهای مختلف به ویژه نیمه دوم سال زمانی که هوای قشم مساعد است، بخشی از این همایشها و سمینارهای هر یک از وزارتخانهها را به قشم بیاورد.
به طور مثال دو سمینار مدیران کل یک وزارتخانه را بتواند به قشم بیاورد هزار جور حاشیه و بازتابهای مختلف برای قشم خواهد داشت؛ وقتی مدیران کل آب یا برق یا ورزش به قشم میآیند درباره هر یک از این مسائل نظر میدهند و چه بسا کمک میکنند.
به طور مثال با تدارکاتی که آقای ذاکری داشتهاند، قرار است به زودی 200هزار نفر در قالب راهیان نور به قشم بیایند، این رقم کمی نیست، اگر این موضوع عملیاتی بشود و 200هزار نفر وارد این جریان بشوند، اتفاق خوبی است که تا حالا هیچ کسی به آن فکر نکرده است. یک روز به عنوان راهیان نور در تقویم 365روزهی قشم گنجانده میشود و در طول یک ماه به تواتر میروند و میآیند، و همین تاثیر بسیار زیادی در چرخهی تجارت قشم خواهد داشت.
چه مشوقهایی در این طرح دیده شده است؟
یکی از مشوقها سفرکارتهاست که با بانک صحبت شده که این کارها قابلیت اجرایی پیدا کند و از سوی دیگر فضای تبلیغاتی ایجاد شود؛ بازارها هر هفته یک ماشین برای جایزه به خریداران در نظر بگیرند، هتلداران به کسانی که این کارتها را دارند تخفیف بدهند، همه مغازهها برچسب زده شود که هر کسی از این کارتها خرید میکند بالاخره تمایزی با دیگران داشته باشد. این طرح نمیخواهم بگویم یک طرح ملی است، اما یک طرح ملی در حد قشم است که همه باید پای کار بیایند.
باید همه ذینفعان اعم از آژانسداران، هتلداران، شبکه حمل و نقل، هواپیما، کشتی، قایق داران، رستورانها و... در جلسه باشند و سهیم بشوند.
چون وقتی که گردشگر نیاید، کسی برود هتل 5ستاره هم که بزند، به درد نمیخورد؛ یعنی باید به همه گفت، سرنوشت ما به همدیگر بسته است، نباید گفت که من مسافرم را دارم به من ربطی ندارد، شما برو دنبال طرحت... اگر اتفاقی برای هر یک از ما بیفتد، جزیره دچار رکود میشود، شما ممکن است دیرتر مصیبت ببینی ولی قطعا شما هم شکست میخوری...
یک میلیون مسافر (درگذشته) چیزی در حدود ۴۰۰ میلیارد تومان گردش داشت و نفعی که برای سازمان داشت تنها ۳۰ میلیارد تومان بود؛ سازمان مثلا اگر ۲۰ درصد خرج میکرد، فرض کنید ۴میلیارد، ۵میلیارد تبلیغات میکرد... ما همین تبلیغات را هم در طرح دیده بودیم که چه کسی تبلیغ میکند و چه جوری تبلیغ میکند و کجاها تبلیغ بکند، و اینکه بازار هدف کجاست؟ همهی اینها را در پکیچ چیده بودیم.
طرح، طرح پختهای بود، ما بعدها این را ارائه کردیم و گفتیم: ما وظیفهمان بود که درد را به شما نشان بدهیم و راه علاجش را. منتقد این نیست که فقط نقد کند، کار کارشناسی نقد کارشناسی میطلبد، نقد همراه با پیشنهاد کارشناسی و ارائه راهکار مهم است وگرنه یک بچه هم میتواند به فرض مثال به این لیوان نگاه کند و ایراد بگیرد. این کار اگرچه در حوزه و وظیفهی ما نبود، مربوط به حوزهی گردشگری بود و ما برنامهریزی بودیم، اما نمیتوانستیم بیتفاوت باشیم. وقتی هم که طرح را ارائه دادیم، گفتیم ما مجریاش نیستیم، ما تئوریپرداز بودیم و به همه نشان دادیم که این طرح قابلیت اجرایی دارد و حالا خودتان بروید عملیاتیاش کنید.
دقیقا چه سالی این طرح آماده شد و چرا پیگیری نشد؟ از کی این طرح عملیاتی می شود؟
حالا به هر دلایلی دنبال طرح نرفتند و جزیره را از این حرکت محروم کردند. من به شخصه چون پدرم کاسب بوده کسادی بازار را دیدهام پدری که شب دستخالی به خانه میآید خیلی بد است، یعنی اصلا هیچی فروش نداشته... من یکروز رفتم یکی از بازارها یک جوراب گرفتم ۶ هزار تومان، فروشنده پول را گذاشت روی چشمش و گفت: خدا بده برکت گفتم: چرا؟ گفت: از صبح تا الان امدم ۶تومان فروش کردم... خب برای مغازهای که این همه هزینه کرده ۳۰ .۴۰ میلیون تومان فقط جنس اورده توی مغازه ریخته، ماهی یک میلیون تومان شارژ و اجاره میدهد، آیا ۶ هزار تومان خوب است؟! آدم ناراحت میشود، آدم نمیتواند بیتفاوت باشد؛ چون اگر بلایی سر او بیاید، من هم مطمئنا آسیب میبینم، ضربان سازمان به تجارت بسته است، به صنعت گره خورده است، ضربان سازمان بسته به گردشگر است، منافع مردم و منافع سازمان که از هم جدا نیست. ما اعتقاد داریم با این وضعیت اگر این طرح عملیاتی نشود مشکل ایجاد میشود.
ما کارمان را کردیم، دوستان بعضا کملطفی کردند، به هیچ عنوان دنیال دلیلش هم نبودم؛ خوشبختانه آقای مهندس مومنی خیلی حمایت کردند ولی مقاومتهایی هم در بدنه بود، چون ما طرح را داده بودیم مخالفت کردند و نخواستند. ما که دنبال اسم نبودیم الان ۲ سال است که ما (بهمن ۹۴) این طرح را ارائه کردهایم حالا یک سال و نیم تا دو سال گذشته، مدیر عامل خیلی استقبال کردند و به ما پاداش دادند، طرح خوبی است ولی دوستان نرفتند دنبالش؛ اعتقاد شخصی من این است کسانی که متولی کار بودند واقعا جفا کردند و جزیره را از یک فرصت محروم کردند. میتوانستند تجربه کنند و ایرادی داشته باشد، ما که نگفته بودیم وحی منزل است، اگر شما طرح بهتر از این به عنوان راه نجات جزیره دارید بیایید این کار را بکنید، به نظر من باید میرفتند دنبال طرح؛ با هزار امید و آرزو ما این طرح را آماده کردیم و متاسفانه نشد.
بالاخره چطور این طرح بعد از دو سال وارد فاز اجرایی شد؟
مدیر عامل دستور دادند. آقای تراب ذاکری از طرف مدیرعامل به عنوان مدیر اجرایی این طرح معرفی شده است- ما خیلی خوشحال شدیم بالاخره این اتفاق در مرحلهی اجرایی و عملیاتی قرار گرفته است.
یکی دوبار قبلا با آقای ذاکری صحبت کردم؛ گفتم: آقای دکتر، این طرح طرح خوبی است ولی باید زحمت کشید. آقای ذاکری از همان ابتدا عزمشان جدی بود، ایشان گفتند من این طرح را اجرایی میکنم، شما کمک میکنید؟ گفتم ما تمامقد آمادهایم به سهم خودمان با این طرح بازار را از این وضع در بیاوریم. کارهایی از این جنس یک بسته و پکیچ اقتصادی است، ما به خیلی از کارشناسان هم نشان داده بودیم از جمله دکتر پرند(معاون وزیر کار و رفاه اجتماعی) و خیلی استقبال کردند. همچنین دکتر جوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که مدرس مارکتینگ هستند و همگی استقبال کردند، برایشان خیلی جالب بود.
ما همه جای این طرح را دیده بودیم و مسائلش و روندهایش را بررسی کرده بودیم، همه هم تایید کرده بودند؛ ولی طرح به قول معروف باید لخت شود و برود وسط گود، اصلا اینجوری نیست که فقط حرف بزنیم.
منتها حالا ایشان –تراب ذاکری- اراده کرده که این کار بشود، ما هم گفتیم همه جوره کمک میکنیم. لازمهی این کار این است که همهی این اتفاقات بیفتد، الان فصل مناسب سفر است چرا قشم بهره نبرد؟ مسافر میآید چادر میزند؛ ما خوشحال نیستیم که همه بروند چادر بزنند، هتل هست، سرمایهگذاری شده، باید این مسائل را هدایت کرد، هزینههای اقامتی را پایین آورد، بخش خصوصی میتواند این کار را بکند، اصلا اعتقاد ما این بود که این ماموریت را بدهیم به بخش خصوصی، ولی دوستان نخواستند.
ما واقعا دوست داشتیم که این طرح اتفاق بیفتد که دوستان دیگر هم تشویق بشوند، فکر بکنند ما که به عنوان حاکمیت هستیم و مسئولیت داریم -مسئولیت کار بسیار سنگینی است- این نیست که شما یک برگه بدهید دستش و مجوز بدهید!
ببینید من چند روز پیش رفته بودم یک رستورانی میگفت فلانی من رستوران دارم، بغل دستم هم یک رستوران است، چرا به این مجوز میدهند... خب ببین این کار حاکمیتی است دیگر، ما باید یک فاصلهای را رعایت بکنیم...
اینطوری نباشد که شما با دادن مجوز بغل دستیاش را فلج بکنید، من معترض شدم گفتم به دوستان تذکر میدهم که اصلاح بکنند و در دادن مجوز دقت بکنند.
خب اینها علم است، چند تا آرایشگاه باید مجوز بدهند، چند تا غذا خوری، چند تا هتل، چند تا ساندویچی؟ چون تعداد اینها زیاد بشود خود مصیبت است وقتی که تعطیل میشود، آن موقع میفهمید که اشتباه کردهاید و نباید مجوز میدادید؛ تنظیم بازار یکی از مسائل جدی است و از وظایف ما به عنوان حاکمیت است.
در بحث حاکمیتی و تنظیم بازار این مسائل مطرح است که چقدر باید مجوز واردات بدهیم که تولید را از پا نیندازد از طرفی ما وظیفه داریم تقاضای مردم را پوشش بدهیم چه جوری باید تنظیم کنیم؛ کیفیت و قیمت اجناسی که وارد میشود به تولید داخل آسیب نزند و بتواند رقابتپذیری ایجاد کند.
سخن آخر:
امیدواریم آقای ذاکری ان شاءالله بتواند با همتی که دارد، با این همتها و همت مدیرعامل محترم سازمان منطقه آزاد که خودش پای کار است، به جایی برسیم و یک روزی ما برویم به بازارها ببینیم همه از اینکه در قشم تجارت میکنند راضی و خندان هستند، آنوقت بخش مسکن هم راه میافتد، جزیره شلوغ میشود،همه چیز به همدیگر بسته است، رونق بگیرد برای همه است رکود هم بشود برای همه است.
وبلاگ ایرج اعتمادی...
ما را در سایت وبلاگ ایرج اعتمادی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : irajetemadio بازدید : 236 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:25